شعری زیبا از مسیب اسمعیل نژاد
|
در نگاه گاهگاهت شعله ای دید از هوس. گر به چشم حسرتم برق تمنا مانده است. سایه ای بر جویبار اشک غلتان منست. آنچه در این باغ، از آن سرو بالا مانده است. از بهار بی نشان عشق من دارد نشان. آن گل تنها که در دامان صحرا مانده است |
|
عشق ورزیدن»؛ شعری فوقالعاده از هوشنگ ابتهاج 14:49 همصدایی ( شعری از محمود درویش در رثای ادوارد سعید) |
|
شعری زیبا از دكتر شریعتی. خدایا کفر نمیگویم،. پریشانم،. چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی. لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی. به زیر پای نامردان بیاندازی. |
برچسبها:شعری زیبا از استاد محند جعفری, شعری زیبا از دكتر شریعتی خدایا کفر نمیگویم پریشانم, شعری زیبای از ابوالحسن ورزی