بار دیگر شهری که دوست نمیداشتم ۶۲۷
|
همیشه قبل و توی خود دوره تب میکنم و بدنم داغه دلم میخواد نوشیدنی های خنک بخورم و شیرینی جات … |
|
بار دیگر شهری که دوست نمیداشتم ۶۲۷. همیشه قبل و توی خود دوره تب میکنم و بدنم داغه … بار دیگر شهری که دوست نمیداشتم ۵۹۴ … |
|
غزل ۱۶۵: که میرود به شفاعت که دوست بازآرد. غزل ۱۶۶: هر که چیزی دوست دارد جان و دل بر وی گمارد. غزل ۱۶۷: گر از جفای تو روزی دلم بیازارد. غزل ۱۶۸: کس این کند که دل از یار خویش بردارد |
|
عزیزالله حمیدنژاد که پیش از این بیشتر با پروژههای سینماییاش خصوصا فیلم «اشک سرما» شناحته میشد، این روزها کارگردانی سریالی را عهدهدار شده است که خوب دیده میشود. او در مقام کارگردان «بانوی عمارت» از شرایط سخت و … |
|
معلم احتمالی دیگر وی در بغدادابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت ۶۳۶) بودهاست که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد. |
برچسبها:اشتباهات یک دختر تنها, بار دیگر شهری که دوست نمیداشتم ۶۲۷, دوست ندارم از تلخی «بانوی عمارت» بگویم - ایسنا, روز سعدی شیرین سخن فرخنده باد : دوست قدر شناسند عهد صحبت ..., گنجور » سعدی » دیوان اشعار » غزلیات